نصرالله، نصرت خدا بود بر زمینیان
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا»
در جُستن گروه مشرکان سست مشوید، اگر شما درد میکشید، آنان نیز کشند چنانکه شما میکشید، لیک شما از خدا امید چیزی دارید که آنان ندارند، خداوند دانا و فرزانه است.
روح بزرگ سیِّد نصرالله عزیز، قفس تن را برنتابید، آنرا در هم شکست، بال در بال ملائک به سوی ملکوت پرکشید و به جانان پیوست.
امّا ما زمینیان گرفتار در قفس تنگ تن را، به درد فراغ جانکاه خود گرفتار ساخت و جانمان را در شب کرانناپیدا فرو برد و درد بر ما چیره شد؛ امّا چون امیدواریم به فضل و رحمت الهی و چشم امید به آن آبشار بلند داریم که دمادم بر جان گداخته از غم و درد ما فرو ریزد و ما را در خنکای خود فرو برد و شاداب سازد، به حول و قوه الهی، از آتش فروزان و شعلهور غم پر میکشیم و به سوی جانان بال میگشاییم.
مصیبت، بزرگ است، بزرگتر از آنکه مردان راه، آنرا برتابند و به زانو درنیایند و زانوی غم در بغل نگیرند و به انزوا نخزند، اما چون، همه رهروان و پویندگان این راه، پیروان راستین محمد رسول اعظماند و هیچ مصیبتی را در برابر مصیبت رحلت رسول خدا ص بزرگ نمیانگارند، در گاه روبهرو شدن با این دردها و رنجها و مصیبتها، با اینکه بزرگاند و سخت درهم کوبندهٔ روح و روان، و شرنگ بنیانسوز، خم به ابرو نمیآورند و در میگذرند که هدف بسبزرگ است و شهد حیات بنیانبرافزار.
سیّد مقاومت، مرد مردستان بود، مرد میدانهای سخت، آنجاکه هر تدبیرگری از تدبیرگری بازمیماند، حزم، درایت، چارهاندیشی، خردورزی و آیندهنگریهای دقیق او، بنبستها را میگشود، ناچاریها را چاره میکرد.
سیّد، پیشاهنگ و برافرازندهٔ رایَت مقاومت، چشم و چراغ امّت اسلامی بود. در آوردگاههای سختدهشتانگیز و به زانودرآورندهٔ یلان و قهرمانان، یکایک مسلمانان، ستمدیدگان و بیخانمانان، چشم امید به او داشتند که کار را یکسره کند و دستان به خود آلودهٔ استکبار جهانی را در منطقه قطع و صهاینه را، ریشهکن سازد.
نصرالله، نصرت خدا بود بر زمینیان، نصرت خدا بود بر گرفتارآمدگان در آتش نمرودیان و عذاب فرعونیان.
او نسیم جانان بود که بر کوی جانها، دمادم میوزید، امید و شادابی در جانها میآفرید، و ناامیدی که بسان خوره، به جان مردمان افتاده بود، میزدود.
فریادهای او، سخنان بُرّا و افقگشای او، آوردگاهآراییهای او، بیدارگرانه، روشنگرانه بود، دشمن را میشناساند، نقشهها و برنامههای او علیه توحید و توحیدیان و ارزشهای انسانی را مینمایاند و بیداران و روشنضمیران را، برمیانگیزاند، آگاهانه و هوشیارانه، در برابر نقشهها و برنامههای انسانبراندازانه و کیانبربادده استکبار جهانی و صهاینه قد افرازند و بدانند که قدافرازی آگاهانه آنان در برابر نقشهها و سیاستهای شوم و غیرانسانی دشمن، کارساز است و رهاییبخش.
سیّد عزیز، هدیه الهی بود بر ستمدیدگان لبنان و قدس شریف.
دست خدا بود که از دل حفرههای آتش، خرابهها، ویرانهها، خانمانهای برافتاده و در فراموشی و خموشی فرورفته، حقارتها و جولانگریها و عربدهکشیها و نسلکشیهای یهودان راندهشده و در صهیون گردآمده، در آمد و جانها را در تنهای فرسوده و پژمرده و از چرخهٔ حیات برکنار مانده و امید از دنیا بریده، برافراشت و انقلابی شگفت و معجزهگون آفرید.
سیّد عزّت، دست عزّت خدا بود که مردمان حقارتزده و زیر چکمههای پلید صهاینه خرد شده را به بلندای عزّت برکشید و اسوه و سرمشق دیگر ملّتها ساخت.
سیّد عزیز، دست خدا بود که غل و زنجیرها و بندها را از دست و پای بندیان و به غل و زنجیر کشیدهشدگان باز کرد و مهربانانه آنانرا به آبشخور حیات انسانی فرود آورد و امید را در دل آنان شعلهور ساخت و به این قوم در زیر آوار غم فرومانده، نمایاند که دَرِ قدس شریف، به دست توانای شمایان گشوده خواهد شد و عزّت و سربلندی در آن مکان مقدّس، سایه خواهد گستراند.
سید نصر و عزت الهی، از آن روزی که میان قوم خویش، برانگیخته شد و رسالت رهایی مردماش را بر دوش گرفت، دار بر دوش بود، جایی دور از تیررس و دشنههای زهرآگین و شرنگهای دشمن، برای غنودن نداشت. هر آن ممکن بود به دست شحنههای شب از پای درآيد و به خاطر قهرمانیها، صفشکنیها، بهسخرهگرفتن قدرت و هیمنه پوشالی و سستبنیاد دشمن، برافکندن پردههای مکر و نیرنگ صهاینه و نمایاندن سپیده رهایی، به آتش نمرودیان زمین گرفتار آيد.
تا اینکه آن عالم مجاهد، امید ستمدیدگان، زجرکشیدگان، عزیز از دست دادگان، خانمان برافتادگان، به عشق خدا و مردم غزه، کرانه باختری و لبنان سربلند، در آتش نمرود فرو افکنده شد، تا جهان را گلستان سازد.
به امید آنکه این آتش، که سیّد عزّت و افتخار امّت محمدی را در آغوش گرفت به گلستان ابراهیمی دگر شود و جهانیان از آن بهره برند و دل ولی الله اعظم، رهبر بزرگ، فرزانه و عزّتآفرین، مؤمنان و گروههای بزرگ مقاومت از آن شاد شود و غبار غم، در این نزهتگاه از چهرهها زدوده شود.
آمین یا ربّ