شیوهنامه تحصیل دانشپژوهان مدرسه عالی ولی امر
مقدمه: ( چگونه درس بخوانیم؟)
بسیاری از ما در انتظار وقوع معجزهای هستیم که تحولی در ما ایجاد کرده و همه مشکلات ما را حل کند، امر خارقالعادهای که تغییرات اساسی در ارکان زندگی به وجود آورده و موانع را کاملاً از میان بردارد، معجزهای که معمولاً همه در زندگی خود در انتظار آنند. اما طلبه باید بداند که خارج از چارچوب سنتهایی که خداوند بر این عالم حاکم کرده است، هیچ معجزهای در کار نیست و هیچ اتفاقی به وقوع نخواهد پیوست. حتی انبیاء الهی نیز در بستر همین سنتها تلاش کردند و به انجام وظیفه شان پرداختند.
ما نیز به عنوان ادامه دهنده راه آنان باید بیش از همه و پیش از همه تن به سنتهای جاری الهی دهیم و با هماهنگی آنها به مقصد برسیم. با این مقدمه در پاسخ به سئوال فوق (چگونه درس بخوانیم؟) باید گفت که روش درس خواندن بسیار ساده است و آن عبارت از این است که «درس بخوانیم» یعنی به دنبال روش خاصی نباشیم که معجزهوار ما را از زحمت درس خواندن و مطالعه کردن و تلاش ورزیدن بی نیاز کند. به هر حال تحصیل علم مانند هر کار دیگری زحمت و تلاش میطلبد و دستیابی به مدراج علمی با قبول این رنج و زحمت حاصل میشود (به فرموده شهید ثانی در منیه المرید: (اَعطِ العلم کلَّک لیعطیک بَعضَه)
البته روشها و شیوههایی برای تحصیل بهتر و برتر وجود دارد که مراعات آنها تلاشها را زودتر به ثمر می رساند و هدف را سریعالوصولتر مینماید ولی به هر حال بدون زحمت و تلاش کسی نمیتواند این راه را طی کند.
ناز پرورده تنعم نبرد راه به جای عاشقی شیوه مردان بلا کش باشد
از شهید قدوسی نقل شده که میفرمودند: پشتکار و کثرت مطالعه آقای مطهری در مدرسه فیضیه همه ما را به اعجاب میآورد. استاد مطهری وقتی اصول فقه را خوانده بود مدعی بود که جزوه و اثری نیست که در این زمینه باشد و من آن را ندیده باشم و یا علم اصول اکنون مثل موم در دست من است و به هر شکل و صورتی که بخواهم میتوانم آن را تجزیه و تحلیل کنم.
وقتی از ایشان سئوال شد شما چقدر مطالعه و تحقیق میکنید؟ میفرمود: در حد مرگ و همین کثرت تلاش و وسعت و عمق معلومات بود که او را در مقام ایدئولوگ بزرگترین انقلاب پس از انقلابهای انبیاء و اولیاء الهی یعنی انقلاب اسلامی قرار داد.
نکته دیگر که قبل از تبیین روش تحصیل باید به آن پرداخت، این است که سنگینی عمده کار تحصیل بر عهده خود دانش پژوه است و امور دیگر (مثل استاد، هممباحثه و...) جنبه کمکی دارند. تحصیل راهی است که هر کس باید خود آن را طی کند و چنین نیست که بنشیند و دیگران او را پیش برند. استاد در حد یک راهنما است که مقداری جلوتر رفته و میتواند راه را نشان دهد تا شاگردان خود به دنبال او راه را بپیمایند. کمک او در همین حد است. یاری همبحث نیز همینطور است. او هم یک عامل کمکی است. در غیر این صورت اگر طالب علم خود تلاش چندان نکند و دچار انفعال و وقفه و رکود باشد همبحث او هر چند با ذکاوت و توانا و یا استادش اگرچه مجتهدی بینظیر و قوی باشد آن طالب علم کاری از پیش نمیبرد.
پس توجه به ۲ نکته فوق در امر تحصیل ضروری است:
۱. علم بدون رنج و تلاش حاصل نمیشود.
۲. رنج تحصیل علم بر شانههای شخص محصل استوار است.
با این توضیحات به تبیین شیوه پیشنهادی در فراگیری دروس خارج میپردازیم.
شیوه تحصیل دروس خارج:
در این روش که به نظر کاملترین روش تحصیلی دوره اجتهاد و موثرترین آن برای رساندن به هدف این مقطع درسی میباشد دانش پژوه به ترتیب ۶ مرحله را طی مینماید:
مرحله اول: پیش مطالعه
مرحله دوم: پیش مباحثه
مرحله سوم: حضور در درس
مرحله چهارم: مطالعه
مرحله پنجم: مباحثه
مرحله ششم: تنظیم مطالب و یادداشت آنها
رعایت این شیوه یا مراحل ششگانه هم برای طلابی که مشغول دروس سطح حوزه میباشند و هم کسانی که به درس خارج اشتغال دارند مفید میباشد ولی برای دسته دوم الزامی است به گونهای که بدون مراعات این مراحل نیل به اجتهاد سخت و بعید به نظر میرسد.
توضیح مراحل فوق:
مرحله اول: پیش مطالعه
متأسفانه امروزه به پیش مطالعه اهمیت چندان داده نمیشود به طوری که طبق برخی آمارها فقط 5/44% کسانی که در درس خارج شرکت می نمایند، پیش مطالعه میکنند در حالیکه این امر ثمرات متعددی دارد:
ـ فواید پیشمطالعه:
۱. کسی که پیش مطالعه کرده است با آمادگی قبلی در درس حاضر می شود و با دقت بیشتری (بخصوص در قسمتهایی که برایش مبهم بوده و در پیش مطالعه درنیافته است) درس را دنبال می کند.
۲. پیش مطالعه باعث میشود که اگر کسی احیاناً با تاخیر در کلاس حاضر شده یا گاهی مواقع تمرکزش بر سر کلاس درس از هم گسیخت، محور بحث از دستش خارج نشود و آن چنان نباشد که تا پایان درس هیچ یک از مطالب را متوجه نگردد.
۳. پیش مطالعه و پیدایی آمادگی قبلی نسبت به مطالب درسی دانش پژوه را در طرح سئوالات بجا و اشکالات دقیق در کلاس مهیا میسازد.
۴. پیش مطالعه به شخص این قدرت را میدهد که توانایی و رشد علمی خود را ارزیابی کند و دریابد که چه مقدار از مطالب را میتواند خود به تنهایی و با مراجعه مستقیم به مصادر و مدارک بدست آورد و به خوبی بفهمد.
۵. پیش مطالعه قدرت ارزیابی استاد را نیز در دانش پژوه ایجاد میکند و نشان میدهد که تا چه مقدار علاوه بر مطالعات و مطالب استخراج شده، استاد به او نکات جدیدی میآموزد و برایش مفید است.
ـ موضوع و مقدار پیش مطالعه:
مقدار حداقل پیش مطالعه یک درس این است که متن درسی که پیش از درس بصورت جزوه داده میشود و یا منبعی که استاد محور درس قرار میدهد و آن را معرفی مینماید مورد مطالعه قرار گیرد. ولی حد بالاتر (ایده آل) پیش مطالعه رجوع به مدارک و منابع بیشتر و دقت افزونتر در موضوع درس آینده میباشد.
مرحله دوم: پیش مباحثه
مقصود از پیش مباحثه در مقطع پیش تخصصی (۴ سال اول) مقدار حداقلی آن است یعنی هر دانشپژوه با گروه هم مباحثه همان مطالبی که در متن و یا منبع معرفی شده از طرف استاد، پیش مطالعه کرده است را قبل از درس به بحث بگذارد تا مباحث تعمیق گردد و همین مهمترین فایده پیش مباحثه میباشد یعنی وقتی قدرت فکری چند نفر به کمک هم میآید مطالب مطالعه شده روشنتر میگردد و ابهاماتش بیشتر برطرف میشود و عمق پیدا میکند و در نتیجه آمادگی حضور در کلاس و تلقی درس از استاد (هرچند هم درس دقیق باشد) مضاعف می گردد. البته پیش مباحثه سطح بالاتر و حد ایده آلی هم دارد که پس از ورود به مقطع تخصصی (۴ سال دوم) مناسب میباشد و آن اینکه دانش پژوه سعی کند پس از پیش مطالعه در بحث به یک نظر هم برسد و قدرت نقد و نظر و انتخاب رأی پیدا کند.
مرحله سوم: حضور در درس
مرحله بسیار مهم (و شاید مهمترین مرحله تحصیل) حضور فعال و با نشاط در کلاس و در محضر استاد میباشد، و این وقتی است که اولاً آمادگی قبلی حاصل شده باشد (با پیش مطالعه و پیش مباحثه) تا نسبت به مطالب استاد بیگانه نباشیم و ثانیاً حضور ذهن و توجمان کاملاً به استاد و سخنان او متمرکز باشد.
طلبه باید در محضر استاد با دقت نظر فراوان مترصد باشد تا نکات مهمی را که مطرح میشود به خوبی برگیرد و هضم کند، درست مثل صیادی که چشم از صید بر نمیدارد و در یک لحظه حساس و مناسب آن را شکار میکند و به چنگ میآورد. کلاس استاد در حقیقت شکارگاه مطالب علمی ظریف و دقیق است. بنابراین شاگرد باید در حضور استاد، بیش از هر جای دیگر هشیار باشد و هرگز حالت رکود و خمود به خود نگیرد و نگوید که من مطالب استاد را مینویسم و بعداً آن را میخوانم و روی آن فکر میکنم، بلکه باید تلاش کند در همان کلاس درس مطالب استاد را تجزیه و تحلیل نماید و ببیند چه مقدار از مطالب را میفهمد و چه مقدار را نمیفهمد، همان جا ذهن را وادار به فعالیت کند که این در رشد و باروری فکری و علمی او بسیار موثر است.
البته این تمرین تمرکز و حضور ذهن و به کارگیری فعال آن در کلاس کار سادهای نیست و یک روز یا یک هفته نیز نتیجه نمی دهد بلکه اگر 5، 6 ماه کسی این تلاش را تداوم بخشد سختیهای آن برطرف شده کمکم به طور طبیعی انجام خواهد گرفت، یعنی دیگر حتی لازم نیست که خود شخص به این امر توجه داشته باشد چون به گونهای به این وضعیت انس میگیرد که نسبت به مطالب هشیاری پیدا میکند و حتی خستگی هم نمیتواند مانع آن شود.
پیش مطالعه و پیش مباحثه در این امر دخالت بسیار دارد، چون کسی که این مراحل آمادگی قبلی را گذرانده از سیر مباحث آگاه است و میداند استاد از کجا شروع میکند و به کجا ختم مینماید و چه میخواهد بگوید و کجا را در پیش مطالعه نفهمیده است تا بیشتر توجه کند و آنها را دریابد. همه این امور به او کمک میکند تا توجه و تمرکز فکریاش به درس بیشتر و قویتر گردد.
ـ چگونگی طرح سئوال و اشکال در جلسه درس:
اشکال و یا سئوال کردن از استاد ـ چه در درس و چه پس از درس ـ برای رشد طالب علم بسیار مهم است. ممکن است در اوائل سئوالات پیش پا افتاده باشد و با یک کلمه استاد رفع شود ولی این نباید باعث شود که او جرئت سئوال کردن و روحیه نقادی را از دست بدهد. (هرچند مقصود این نیست که این امر از حد اعتدال خارج شود و شخص بیرویه سئوال کند و کلاس را به یک مباحثه تبدیل نماید و یا تنها به اشکال و سئوال خود فکر کند و توجهی به پاسخ استاد نداشته باشد و نخواهد زیربار برود.) به هرحال این یکی از ویژگیها و بلکه افتخارات درسهای حوزه علمیه است که دانش پژوهان آزادانه با اساتید خود به پرسش و پاسخ میپردازند و حتی گاه با اجازه و هماهنگی استاد به منزل او رفته و اشکالات علمی خود را مرتفع میسازند.
جنبههای مثبت طرح سئوال و اشکال:
۱. حل مبهمات درس و مطالب علمی
۲. رویارویی و تلاقی افکار و اندیشهها که موجب رشد و تعمیق علمی میگردد.
۳. روشن شدن خطاهای ذهنی شاگر و یا استاد.
۴. شکوفا شدن استعداد نهفته افراد و جوشش ذهنی آنان.
۵. پیدایی روحیه علمی که دانشپژوه با هر مطلب علمی برخوردی کنجکاوانه و پرسشگرانه داشته باشد و بدون دلیل چیزی را نپذیرد.
۶. فعال و با نشاط شدن کلاس که از حالت سخنرانی و صحبت کردن یکطرفه خارج گردد.
۷. یکی از بهترین راههای ارزیابی سطح علمی، دقت و عمق و استعداد دانشپژوهان توسط استاد همین اشکالات و سئوالات میباشد.
اقسام پرسش و اشکال:
۱. استفهامی
گاه سئوال برای فهم معنای یک اصطلاح و یا رفع ابهام از مطالب استاد صورت میگیرد که این نوع سئوال رایجترین نوع پرسش گری است. این نوع سئوالات در مرحله سطح در ضمن درس صورت میگیرد ولی در درسهای خارج بهتر است بعد از پایان درس مطرح شود که چرا در درسهای عالی شاگردان ابتدا خود وظیفه دارند که به دنبال فهم لغات و اصطلاحات علمی بروند و حتی الامکان اینگونه ابهامات را با مطالعه و مباحثه حل کنند.
۲. پرسش برای نشان دادن نقاط ضعف علمی (اشکال علمی)
گاه سئوالات به منظور طرح ایراد و اشکال به محتوای مباحث استاد و یا به نحوه بیان و استدلال اوست. این نوع پرسش مناسب درس خارج است و طرح آن مایه باروری و پیشرفت مباحث علمی است و از این رو بهتر است در ضمن درس بیان شود.
۳. پرسشهای غیر علمی.
گاه سئوالات متأسفانه برای خرده گیری بر استاد و نشان دادن ضعف او ( و نه به منظور رسیدن به حقیقتی) و یا برای اظهار فضل با وجود علم به پاسخ آن و یا برای تضییع وقت و جلوگیری از تداوم درس (به مقصود کم شدن حجم مطالب درس و به تبع آسانی در امتحان) و یا از سر بیدقتی و عدم تفکر و مطالعه قبلی و بدون حتی لحظهای تأمل قبل از سئوال، صورت میگیرد که بیگمان این قبیل سئوالات در شأن طلاب و دانشپژوهان علوم دینی نیست و بلکه تمامی طالبان علم وحقیقت در همه رشتههای علمی باید از اینگونه پرسشها پرهیز کنند.
ـ یادداشت در ضمن درس:
یادداشت کردن مطالب استاد در ضمن تدریس او برای افراد مختلف شکلهای متفاوتی دارد، مهم این است که یادداشت کردن شخص را از توجه کامل به مطالب باز ندارد. برخی افراد آنچنان افراط در یاداشت برداری میکنند که مانند یک خبرنگار کلمه به کلمه درس را مینویسند. و تمام همشان جمعآوری و بایگانی همین یادداشتها و اگر فرصت کنند انداختن نگاهی پس از درس به آنها می باشد.
نقاط ضعف:
این شیوه روش مفیدی نیست و بلکه دارای آثار منفی نیز میباشد:
۱. توجه افراطی به نوشتن توجه به عمق مطالب استاد و قدرت فکر و تجزیه و تحلیل و احیانا نقد و اشکال را می گیرد.
۲. این نوشته ها به دلیل مرتب و منظم نبودن و ساختار گفتار داشتن که باعث نارسایی است، ارزش علمی چندان ندارد
۳. معمولا به جهت تند نویسی نا مرتب و نا خوانا است به طوری که پس از گذشت مدتی حتی بعضا برای خود نویسنده اش مفهوم نمی باشد.
از مرحوم آیه الله فاضل لنکرانی در این باره نقل شده است که می فرمود: " سبک تقریر نویسی متداول در حوزه ها که آقایان طلاب پای درس استاد قلم به دست گرفته و آنچه را که استاد می گوید می نویسند، روش مفیدی نیست زیرا که در این صورت تمام هوش و حواس تقریر نویس متوجه آن است که استاد چه می گوید و سعی می کند که چیزی از گفته های او فوت نشود . شب هم که به منزل می رود اگر بخواهد مثلا نوشته های فارسیش را به عربی تبدیل کند یا مسوده اش را پاک نویس نماید تمام وقتش صرف همین کار می شود ."
بهترین شیوه برای فراموش نشدن مطالب و نکات علمی ارزنده، دلائل و استدلالات استاد این است که به طور مختصر و خلاصه کلیات و رئوس مطالب در جلسه درس یادداشت شود تا در فرصت مناسب پس از درس به صورت مشروح تقریر گردد (که توضیح آن خواهد آمد)
انتخاب این که چقدر وچه چیزی راباید بنویسم بسیار مهم است ولی برای کسی که پیش مطالعه و پیش مباحثه کرده باشد با توجه به اشراف اجمالی که در مباحث مطرح شده در درس پیدا کرده است این گزینش بسیار سهل تر می باشد .
مرحله چهارم: مطالعه
اگر کسی پیش مطالعه را خوب انجام داده و در درس استاد هم حضوری فعال و هوشیارانه داشته باشد ، مطالعه برای او چندان مشکل نخواهد بود چون قسمت عمده ای از مطالب تا این مرحله برای او حل شده است. ولی به هر حال مطالعه پس از درس نیز می تواند بسیار مفید باشد و با رجوع به مدارک و منابع بیشتر احاطه و عمق بیشتری نسبت به موضوع فراهم آورد.
نکته مهمی که قابل توجه است این است که ما با این که معمولا مطالعه می کنیم به تفکر درباره مطالب آن و فرصتی که باید برای این کار اختصاص دهیم چندان توجهی نمی کنیم، در صورتی که با صرف فرصتی برای اندیشیدن در محتوای کتاب، هم به دقت نظر و تعمق بیشتری در مطالب دست می یابیم و هم به طور کلی توان تجزیه و تحلیل و نقد مطالب علمی را در خود ارتقا می بخشیم.
مرحله پنجم: مباحثه
مباحثه (که از بهترین شیوههای فراگیری علم و باز هم از افتخارات نظام آموزشی حوزههای علمیه از دیرباز تاکنون بوده است) علاوه بر حل ابهامات، افزونسازی قدرت مناظره و نقد، تسریع در فکر و انتقال مطلب به ذهن تمرینی برای تدریس نیز میباشد چرا که شخص به گونهای در بحث مطالب را القاء مینماید که گویی در حال تدریس و تعلیم میباشد.
البته برای کسانی که پیش مباحثه کردهاند مباحثه پس از درس میتواند به شکلهای دیگری هم باشد تا فواید علمی بیشتری بدنبال داشته باشد (مثلاً مباحثه با افراد گروهی دیگر غیر از گروه پیش مباحثه یا تقریر درس توسط افراد قوی تر کلاس برای افراد ضعیفتر و به نوعی حلقههای کوچکتر تدریس فراهم آوردن و یا مباحثه با محوریت استادیار و... )
مرحله ششم: تنظیم مطالب و یادداشت آنها
شکی نیست که نوشتن درس استاد پس از تدریس مفید است و مورد تاکید بسیاری از علمای گذشته و حال میباشد و اولین کسی که اقدام به این کار (تقریر نویسی) کرد مولف مفتاح الکرامه بود که درس استادش مرحوم بحرالعلوم را تقریر کرد. مرحوم میرزای شیرازی هم به نوشته های شاگردان اهمیت میداد و بهترین تقریر را در حضور دیگران معرفی میکرد، از جمله نوشتههای میرزا حبیبالله رشتی را معرفی میکرد و ترجیح میداد.
در قم آیت الله بروجردی(ره) نسبت به نوشتن شاگردان پافشاری و توصیه بسیار داشتند و میفرمودند:
«سعی کنید درسها را بنویسید و نظریه و اشکالهای خود را در حاشیه آن بیاورید. در جوانی فکر انسان بازتر و موشکافتر است در جوانی افکاری به ذهنش میآید که درسن پیری از آن بهره میبرد.»
حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب در توصیه ای به طلاب فرمودهاند:
«همه درس را بنویسید و به دقت نظر و نشان دادن نوشتهها به اساتید اهتمام کنید، یکی از عواملی که مرحوم آیت الله خویی را در کار گسترش فقه و اصول موفق کرد این بودکه درسهای ایشان به شکل مرتب و منظم نوشته میشد.»
نوشتن مطالب پس از درس به ۲ صورت تقریرنویسی و خلاصه نویسی امکان پذیر میباشد.
الف) تقریرنویسی:
بعضی از طلاب بعد از درس و مطالعه و مباحثه و دقت کافی درباره مطالب استاد و احیاناً انتخاب نظریه خود و با توجه به یادداشتهای در ضمن درس، مشروح و مفصل درس را تقریر میکنند یعنی به تفصیل و به همان ترتیبی که استاد تدریس کرده موضوع و اقوال و دلائل و نتایج و مطالب اضافی و حواشی و نظرات خود را یادداشت میکنند و اشکالات را متذکر میشوند و منابع و مآخذ بحث را نیز استخراج نموده و ثبت میکنند و بدین صورت نتیجه چند ساعت تلاشهای علمی خود را می نویسند.
این شیوه هر چند ممکن است وقت گیر و خسته کننده به نظر آید ولی مطلوب و بسیار مفید میباشد و به عنوان تقریر درس خارج مورد تاکید بسیاری از بزرگان است.
ب) خلاصه نویسی:
برخی از طلاب با توجه به مطالعات قبل و پس از درس استاد و دقت و تأمل در آن و مراجعه به منابع و مآخذ و انتخاب نظریه خلاصه بحث را یادداشت میکنند. در این شیوه موضوع و اقوال و ادله و نتیجه (نظر نهایی استاد) و احیاناً نظر خود دانشپژوه و یا اشکالات وی به طور واضح و روشن و با کلماتی موجز و اشارهای نگاشته میشود تا در مواقع لزوم بتوان با صرف کمترین وقت مطلب را به طور کامل مورد ارزیابی قرار داد.
این شیوه اولاً موجب رشد قدرت استنباط از متون و خلاصهگیری از مطالب میگردد و ثانیاً وقت کمتری را برای نوشتن و مراجعه مجدد میگیرد و از این رو خسته کنده نیست لذا از شیوه قبل نیز مطلوبتر به نظر می رسد و بر آن ترجیح دارد (البته برای برخی که دارای حافظه ضعیفتری هستند و در دراز مدت در صورت مراجعه به خلاصه نویسی درسها و مطالعات، مطالب به یادشان نمیآید شاید همان روش تقریر نویسی مناسبتر و ماندگارتر باشد.)
تذکر:
۱. اگر کسی بخواهد با شیوهای که بیان شد تحصیل خود را ادامه دهد به ناچار باید وقت بیشتری (خصوصاً در اوایل کار) صرف کند و بالطبع درس کمتری بگیرد ولی بدون تردید در مجموع همین روش کیفی او را با سرعت بسیار بیشتر به هدف میرساند بر خلاف آنکه بیضابطه و بدون مطالعه و دقت و مباحثه فقط حضور در دروس متعددی پیدا میکند و یا حداکثر مطالعهای گذرا و مباحثهای از روی نوشتههای در ضمن درس مینماید و به کمیت و حجم بیشتر دروس اعتنا دارد و به ظاهر با سرعت پیش میرود. چنین افرادی بطور معمول (با قطع نظر از استعدادهای خاص و یا توفیقات ویژه الهی) پس از سالیان دراز حضور در درسهای مختلف (حتی گاه پس از حدود ۳۰ سال) و رسیدن به کهولت سن در عین اطلاعات جسته و گریختهای که به گوششان خورده است توان کمترین استنباط و اجتهادی را پیدا نکردهاند. در مقابل ممکن است کسی ۴ یا ۵ سال با ضابطه و روشمند و حفظ اولویت کیفیت بر کمیت (البته با رعایت اعتدال و عدم افراط) در فراگیری علم همراه با تلاش و بحث و بررسی و تحقیق، بهره علمی بسیار بیشتری ببرد و به تدریج از خواندن درس و حضور نزد استاد بینیاز شود و خود توان تحقیق و استنباط بدست آورد.
۲. آنچه بیان شد، همه ظواهر کار بود که از باب وظیفه علمی رعایتش بر ما لازم است ولی در مسیر تفقه و اجتهاد بخش اصلی موفقیت مرهون توفیقات الهی است که چه بسا با امور دیگری از سنخ عمل و مراقبت (نظیر توسل و سحرخیزی و فروتنی و خوشخلقی و عمل به وظایف اجتماعی و نظم و...) بدست میآید و بستر رشد و پویایی را هموار میسازد. از مرحوم آیت الله میلانی پرسیدند: راه مجتهد شدن چگونه است؟ ایشان پاسخ داد: مرحوم آقای نائینی میفرمودند: نماز شب خواندن شرط اجتهاد نیست و لکن بیدخالت هم نیست.
و نیز نقل است که صدرالمتألهین شاگردی را میپذیرفت که اولاً در صدد تحصیل مال نباشد مگر به اندازه تحصیل معاش ثالثاً در صدد تحصیل مقام نباشد و ثانیاً معصیت نکند.
و بدینگونه است که دانش پژوه صلاحیت گام برداشتن بر اقدام انبیاء و اولیاء الهی را بدست آورده یاور و ناصر آخرین آنها و کافل ایتام آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین خواهد بود.
ان شاءالله