طرح‌نامه جامع تربیتی مدرسه عالی ولی امر

طرح‌نامه جامع تربیتی مدرسه عالی ولی امر

طرح‌نامه جامع تربیتی مدرسه عالی ولی امر

مقدمه :(ضرورت)

حرکت دینی، فرهنگی و اجتماعی حوزه و روحانیت، حرکتی است در تداوم راه انبیا و اولیاء معصوم الهی که هدفش تربیت انسانها و اصلاح اخلاق و ایجاد روح معنویت و عبودیت در جوامع بشری و برقرار کردن یک نظام عادلانه اجتماعی از طریق اجرای قوانین و احکام اسلام می‌باشد.

از آنجا که عالمان دینی نقش رهبری و معلّمی انسانها را عهده‌دار گشته‌اند ضروری است همانگونه که امیرمؤمنان (ع) فرموده‌اند:

من نصب نفسه للناس اماماً فعلیه ان یبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره... (نهج ـ حکمت 73)

قبل از اندیشیدن به اصلاح و ارشاد جامعه به تقویت مبانی اخلاقی و ایمانی و اعتقادی خویش بیندیشند و قبل از اجرای عدالت اجتماعی در وجود خود عدالت را جاری و مستقر سازند.

اهداف و چشم‌اندازها:

با توجه به اینکه «تربیت» فرآیندی است گسترده و فراگیر که همه شئونات فردی و اجتماعی و ساحتهای روحی و جسمی انسان را در بر می‌گیرد و درصدد پرورش استعدادها و بارور کردن تواناییهای انسان در تمامی ابعاد می‌باشد، «تربیت دینی» رشد سرمایه‌ها و ظرفیتهای انسانی در جهت فطرت دینی و آموزه‌های وحیانی می‌باشد و نتیجهٔ آن بالیدن انسانی است متعبّد، مسؤولیت‌پذیر و متعهّد، دارای رشد عقلانی و تعادل و نشاط روحی و جسمی.

با این مقدمه هدف در پرورش عالمان و دانش‌پژوهان دینی ساخته شدن انسانهایی است فرهیخته که علم را با عمل، تعبّد را با بصیرت و تعقل، اصالت و تعهّد دینی را با روشن‌بینی و روزآمدی، اخلاص و زهد را با مسؤولیت‌پذیری و دردمندی، عفت و حیا را با جسارت و شجاعت، مناعت طبع و عزت را با تواضع و فروتنی، نشاط و شادابی روح را با سلامتی و اعتدال جسمی، ‌بی‌تکلّفی و سادگی را با تأدب و متانت اجتماعی به صورت متعادل و متوازن رشد داده‌اند و صالحان و بلکه به نسبت خود مصلحانی برای سربازی و یاری آن مصلح کل و موعود امم گشته‌اند.

بدیهی است نیل به این مهم با توجه به پیچیدگی فرآیند تربیت از طرفی و تدریجی بودن آن از سوی دیگر مستلزم کارشناسیهای عمیق و مستمر و تدوین طرح و برنامه و اصول و راهکارهای تربیتی و استقامت در اجرا و انجام آن می‌باشد.

به این منظور عجالتاً برخی اصول و ضوابط به همراه شیوه‌هایی برای اجرای آن به عنوان پیش‌نویس طرح پرورشی مرکز ارائه می‌گردد.

 

اصل اول: زمینه‌سازی تربیتی

هرگونه فعالیت تربیتی متوقف بر زمینه‌سازی لازم در شخص متربّی برای تأثیرپذیری می‌باشد. مهمترین زمینه‌ساز امر تربیت «ایجاد رابطه عاطفی و روحی» است که فضای اعتماد و پذیرش را به وجود می‌آورد.

حوزه علمیه محیطی کاملاً اخلاقی است و نباید با محیط خشک اداری یا فضای خشن پادگانی و نظامی اشتباه گرفته شود. مسئولین اعم از مدیر و معاونان و اساتید و دیگر دست‌اندرکاران که همگی در نظام روحانیت مربیان مستقیم و غیرمستقیم محسوب می‌شوند باید نگاه پدرانه به طلاب داشته باشند و حقّاً از سر مهرورزی، خیرخواهی، نگاهبانی و امانت‌داری با طلاب تعامل داشته باشند تا به مصداق (کونوا دعاهٔ الناس بغیر السنتکم) ویژگیهایی مانند تواضع، ایثار، قاطعیت همراه با لینت، خشونت برخاسته از رحمت، حلم و مدارا، صداقت و سادگی، حوصله و شرح صدر را عملاً به آنها بچشانند.

با این نوع نگاه و برخورد هم نیازهای روحی و عاطفی طلاب اشباع می‌گردد و هم آنان خود برای داشتن چنین روحیاتی در جامعه آماده می‌شوند.

 

راهکارها:

۱. محدود بودن تعداد دانش‌پژوهان برای آسان‌سازی به وجود آوردن پیوند مهرورزانه بین طلاب و مسئولان و مربیان

۲. پیوند درسی با طلاب (در قالب تدریس یا کلاسهای معرفتی)

۳. مشاوره‌های گوناگون علمی، اخلاقی، خانوادگی و...

۴. تشکیل جلسات خصوصی با هر یک از طلاب و جویا شدن از احوال ایشان و وضعیت تحصیلی، معیشتی و...

۵. تشکیل جلسات گفت‌وگو با طلاب و شنیدن درددلها، مشکلها، انتقادها و پیشنهادها

۶. تعبیه صندوق انتقادات و پیشنهادات

۷. شرکت در اردوها و مراسمهای طلاب

۸. دعوت از والدین و خانواده‌ها و ارتباط و اطلاع و تبادل نظر با آنها.

 

اصل دوم: توجه به تفاوتها

توجه به واقعیتهای زندگی و شخصیتی هر فرد همچون استعدادهای خاص، بهره‌های هوشی، ویژگیهای ذاتی و وراثتی، ویژگیهای تربیتی، مشکلات خانوادگی (فرهنگی و اقتصادی) بحرانها و... بدون تردید در 3 مقام تصمیم‌گیری، تکلیف و بازخواست تاثیر مستقیم دارد.

این اصل با الهام از آیه (لا یکلف الله نفساً الّا وسعها) و مانند آن مورد توجه قرار می‌گیرد. ضمن اینکه نظام عادلانه در سیستم مدیریت و اجرای عدالت در 3 مرحله یادشده به هنگام ضعف درسی یا اخلاقی بدون توجه به این اصل ممکن نیست و بالطبع غیراخلاقی و بحران‌ساز می‌باشد.(می‌توان گفت این اصل برخاسته از اصل پیش و نتیجه آن می‌باشد.)

البته در مرحله پذیرش باید توجه داشت تا نیروهایی پذیرفته شوند که در زوایای مختلف (استعداد، زمینه‌های خانوادگی و محیطی...) نزدیک به هم باشند و باید از پذیرش نیروهای ناهمگون به شدت پرهیز گردد. هر چند نباید انتظار داشت که همه افراد در یک سطح و از هر جهت مساوی باشند.

 

اصل سوم: پرهیز از شتابزدگی در تربیت

تربیت امری است تدریجی که با صبر و حلم، حوصله و مدارای مربی به دست می‌آید و نتیجه می‌بخشد.

کزرع اخرج شطئه فآزره فاستغلظ فاستوی علی سوقه...

چون کشته‌ای که جوانه‌اش را برون کرده و استوارش ساخته تا سبز شده است و بر ساقه‌های خویش راست بایستاده...

در این آیه شکل‌گیری تدریجی شخصیت یاران پیامبر که در سایه تربیت نبوی به رشد رسیده‌اند تصویر شده است همچون درختی که اول جوانهٔ بذری است (اخرج شطئه) و بعد نهال نوپایی (فآزره) و بعد از آن به استحکام می‌رسد (فاستغلظ) و سرانجام درختی پابرجا می‌گردد (فاستوی علی سوقه).

 

اصل چهارم: نظارت مستقیم و غیرمستقیم (پنهان)

درمان بسیاری از دردها و برطرف کردن گرفتاریها و مشکلات و سامان دادن به هر امری، نیازمند اطلاع و آشنایی با زوایای گوناگون آن امر است. مربّی در صورت اطلاع از ناهنجاریهای اخلاقی، مشکلات روحی و ضعفها و قوتهای هر یک از دانش‌پژوهان می‌تواند به هنگام به اصلاح آنان بپردازد.

در سایهٔ این نظارت حتی تذکرهای اخلاقی و جلسه‌های پند و موعظه جهت‌دار می‌شود و مربّی در تاریکی تیر نمی‌افکند.

این مسئله با نظارت مدام مربّی میسّر و ممکن است و اصل نظارت به خاطر پیچیدگیهای روحی و روانی انسان و حالتهای مختلف او باید به 2 شیوهٔ آشکار و پنهان صورت گیرد.

ـ راهکارها:

۱. حضور مستقیم مربّی و یا مربّیان در عرصه‌های مختلف مرکز

۲. سؤال و گزارش گرفتن از زیر مجموعه مدیریت مرکز

۳. شنیدن درددلها و پرسش از احوال تک تک طلاب

۴. حضور ناگهانی و غیرقابل پیش‌بینی در ساعتهای مختلف

۵. ارتباط داشتن با خانواده‌های طلاب.

تذکر:

مربّی در نظارت پنهان باید به آسیبهای احتمالی توجه داشته باشد. مثلاً باید مواظب باشد تا روحیه سعایت و نمّامی در طلاب شکل نگیرد و یا احساس حاکم بودن فضای پلیسی و اطلاعاتی بر مرکز نشود. برای این منظور مربّی باید:

۱. رفع برخی عیوب و اشکالها را به خود طلاب واگذار و از آنان بخواهد که به یکدیگر به صورت شفاهی یا با نوشتن نامه‌ای صمیمانه تذکر دهند.

۲. این نکته را به طلاب برساند که حریص برگزارش دادن از عیوب دیگران برای تخریب شخصیت آنان نباشند، بلکه با نیت خیر و برای اصلاح و با قصد قربت در صورت لزوم عیب پنهان مانده از چشم مربی را به وی اطلاع دهند.

۳. به محض شنیدن گزارش یا خبر از واکنش سریع بپرهیزد و پس از بررسی کامل و تکمیل اطلاعات با تدبیر لازم به حل مسأله بپردازد.

 

اصل پنجم: تغافل

با توجه و رعایت اصول پیشین مربّی از ضعفها آگاه می‌شود اما نباید بدون درنگ عکس‌العمل نشان دهد. غفلت و بی‌خبری مدیر یا مربی درست نیست ولی تغافل و خود را بی‌خبر وانمود کردن شایسته است. (من اخلاق الکریم التغافل عمّا یعلم)

در پرتو این اصل حریم مربّی و متربیان حفظ می‌شود و در عین حال در جای خود به صورت غیرمستقیم ضعفها و کاستیها درمان و مشکلات گوشزد و راه حلهای لازم بیان می‌گردد.

ایجاد فرصت برای جبران، درمان منطقی دردها و حل مشکلات به دور از احساسات لحظه‌ای و هیجانات زودگذر از دستاورهای این اصل است. بنابراین با این اصل 2 فرصت ایجاد می‌شود: یک فرصت برای جبران از ناحیه متربی و دیگری فرصت برای تصمیم گیری درست برای مربّی. مربّی نیز می‌تواند غیرمستقیم و در قالب کلاسهای معرفتی ریشه‌های این گونه مشکلات را عنوان کند و به طرح راه‌های جبران و حل آن بپردازد. علاوه بر آنکه در صورت رعایت نکردن این اصل و شکسته شدن حریمها، انگیزهٔ لازم برای خوب ماندن و اصلاح ضعیف می‌شود. البته باید توجه داشت که اجرای این اصل مادامی است که برای برخوردها نیازی به واکنش سریع و تصمیم لحظه‌ای نباشد.

 

اصل ششم: قاطعیت همراه بالینت

در کنار اصول دیگر جریان این اصل در فرایند تربیت سبب می‌شود همراه با جوّ صمیمی حاکم بر مرکز، جدیت در امور به صورت فرهنگ همگانی درآید، حریمها محفوظ بماند و تعادل در رفتارها و برخوردها صورت پذیرد و سوء‌استفاده از نرمش‌ها و مدارا کردنها و نادیده‌انگاری‌های مربی یا مدیر با پایین‌ترین حدّ‌ خود برسد.

مربّی باید حتی‌الامکان برخورد تند را آخرین راه حل بداند و آنگاه که تصمیم به برخورد تند گرفت، آن را با نرمش و لینت همراه کند.

«و اخلط الشدّهٔ بضغث من اللّین و ارفق ما کان الرّفق ارفق (اوفق) و اعتزم بالشّدهٔ حین لا تغنی عنک الّا الشّدهٔ» (نهج البلاغه ـ نامه ۴۶)

باید توجه داشت که اگر طلاب به صداقت، دلسوزی و خیرخواهی و نیز آگاهی مربیان و مسئولان ایمان داشته و به آنها اعتماد کنند، نه تنها از برخوردهای تند و سخت‌گیرانه و دلسوزانه و اندرزهای عتاب‌آمیزشان دلگیر نمی‌شوند، بلکه آن را به سود خویش می‌دانند و از آن دلشادند.

 

اصل هفتم: تقویت بنیهٔ پیوند و تعامل با جامعه و خانواده

پیوند و تعامل مثبت و قوی هر یک از طلاب با خانوادهٔ خود و عدم انزوا در جامعه از امتیازهای مثبت یک طلبه است.

به ویژه در تبلیغ که از شئون مهم طلبگی است. برای رسیدن به این هدف می‌توان در جلسات اخلاق راهکارهای پیوند و تعامل مثبت و نیز موانع و بازدارنده‌های آن را به طلاب آموزش داد.

همچنین با حضور در منزل هر یک از طلاب (حداقل یکبار) همراه با هدیه‌ای و یا دعوت از خانواده‌ها در مرکز می‌توان تاثیر چشم‌گیری در بالا بردن کیفیت تعامل طلاب با خانواده‌ها گذاشت.

 

اصل هشتم: ایجاد و حفظ نشاط جسمی و روحی

از آنجا که نشاط روحی و جسمی به گونه‌ای در هم تنیده‌اند و کاملاً مرتبط با یکدیگر می‌باشند باید به طور متعادل به سلامت و بهداشت هر دو توجه داشت و با پرداخت به یکی از شادابی و نشاط دیگری غفلت نکرد.

ـ راهکارها:

۱. دیدار با رجال الهی و اسوه‌ها (خصوصاً آوردن آنها در برخی اردوهای طلاب)

۲. بازدید از مراکز علمی، پژوهشی

۳. برنامه‌ریزی برای ادعیه و مناسبتها

۴. برقرار کردن اردوهای نیم فصل و یا تابستانی در مکانهای خوش آب و هوا به طور منظم

۵. برنامه‌ریزی برای اعتکاف

۶. برنامه‌ریزی برای ورزش (خصوصاً کوهنوردی و شنا) به کمک خود طلاب

۷. تغذیه مناسب

۸. رعایت مسائل مهم بهداشتی (برای این بند و مورد قبل می‌توان یکی دو جلسه از متخصص بهداشت و تغذیه استفاده کرد.

 

اصل نهم: پرورش و تربیت مبتنی بر آموزش عملی

برای تربیت باید توجه داشت که اثرگذارترین عامل، انس و معاشرات طلاب با انسانهای آراسته به اخلاق الهی و هم‌نشینی با این اسوه‌ها می‌باشد. اخلاق امری بخشنامه‌ای یا صرفا علمی و تئوریک نیست و آنچه به سرعت و سهولت موجب انتقال فضائل اخلاقی و شکل‌گیری شخصیتی می‌باشد همین ارتباط با الگوهای اخلاقی است.

ـ راهکارها:

۱. انتخاب اساتید با این نگاه

۲. حضور جدّی و انس مدام مسئولان مرکز با دانش‌پژوهان

۳. دیدار با اسوه‌ها

۴. ایجاد زمینه انس و معاشرت طلاب با استادان وارسته

 

اصل دهم: ایجاد روحیه تعاون و همدلی

برای این مهم می‌توان از این شیوه‌ها بهره برد:

ـ راهکارها:

۱. تذکر و معرفت بخشی به اینکه جای جای حوزه و مراکز و مدارس حوزوی خانه امام زمان(ع) است و حوزویان یاران او

۲. تدارک مراسمات و یا اردوهای جمعی که روح رفاقت و همکاری در آن بیشتر جلوه می‌نماید

۳. رسیدگی به مشکلات یکدیگر (مثل تأسیس صندوق قرض الحسنه با مشارکت اساتید و طلاب)

۴. واگذاری برخی کارها به خود طلاب (امور کتابخانه، ورزش و...).

 

اصل یازدهم: نگاه پرورشی به آموزش

برابر این اصل در امر آموزش باید به نکته‌های تربیتی نیز توجه داشت. به عبارت دیگر سیاست کلی بر آن است که علاوه بر بحثهای اخلاقی و کارهای فرهنگی ـ تربیتی، بسیاری از بحثهای تربیتی در لابه‌لای امور آموزشی و در حین کلاسهای درس منتقل گردد.

ـ راهکارها:

۱. انتخاب استادانی که در عمل و اخلاق خود عامل و الگو باشند

۲. درخواست از اساتید برای انتقال نکته‌های تربیتی و اخلاقی در حین درس به اقتضای زمان

۳. تشکیل کلاسها و جلسات آموزش ادعیه و متون روایی اخلاقی مثل رساله حقوق امام سجاد (ع) یا دعای مکارم اخلاق و...

۴. برقراری کلاسهای اخلاق هفتگی.

 

اصل دوازدهم: ایجاد روحیه عدالت‌طلبی و ظلم‌ستیزی و مردم‌دوستی

این روحیه از همان آغاز باید در جان طلاب رسوخ کند و آنان باید بدانند از نخستین رسالتهای الهی اهل علم، ظلم‌ستیزی و دفاع از مظلوم است.

به همان اندازه که با خلق خدا باید مهرورزی و دلسوزی نمایند و با ضعفا و گرسنگان همراهی و همدلی کنند و حقشان را بستانند، به همان اندازه باید با دشمنان خدا و جبّاران و زیاده خواهان بستیزند و در برابر آنان ساکت ننشینند. همان که فرمود:

و ما اخذ الله علی العلماء ان لا یقارّوا علی کظهٔ ظالم و لا سغب مظلوم

نکته دیگر القای این مطلب است که باید دل یک عالم دینی سرشار از مهر نسبت به بندگان خدا باشد و گرنه توفیقی نخواهد داشت. خدای متعال در قرآن در وصف پیامبر می‌فرماید: (بالمؤمنین رؤوف رحیم) و امیرمؤمنان نیز به مالک فرمود:

اشعر قلبک الرحمهٔ‌ للرعیه.

ـ راهکارها:

۱. دیدار از نیازمندان و مناطق پایین شهر

۲. جمع صدقات و توزیع آن بین فقرا

۳. نشان دادن فیلمهایی به این مضمون

۴. بررسی زندگی علما و سیره آنان از این زاویه.

 

اصل سیزدهم: تقویت عزت درونی و مناعت طبع

از بهترین حالتهای سلسله عالمان شیعه آزادمنشی، مناعت طبع و عزت نفس ایشان بوده است. طلاب علوم دینی باید بدانند که با داشتن این روحیه می‌توان رسالت عظیم طلبگی را ادا نمود و این سرمایه‌ای است که علاوه بر این که عالم دینی را در همه نگرانیهای دنیوی و نیز وسوسه‌های اهل دنیا آزاد می‌کند، به او در میان خلق محبوبیت می‌بخشد و او می‌تواند بدون هیچ تعلق خاطر و ملاحظهٔ بی‌موردی از حق دفاع کند.

ـ راهکارها:

۱. خواندن احادیث، ذکر خاطرات و بیان سیرهٔ علماء، توجه دادن به بی‌ارزشی دنیا، تمرینهای عملی انفاق، برآورده ساختن نیازهای ضروری طلاب در حد کفاف و رفع نگرانی آنان در کنار دعوت به ساده‌زیستی.

 

اصل چهاردهم: ایجاد و حفظ عزت ظاهری طلاب به خصوص در نزد خانواده

برای این مهم می‌توان از این شیوه‌ها بهره برد:

ـ راهکارها:

۱. ارتباط و محبت به خانواده‌ها (مانند دیدار برخی مسئولان مرکز از نزدیک با خانواده‌های هر یک از طلاب)

۲. برنامه‌های منظم و هدفمند برای خانواده‌ها (مثل برگزاری کلاسهای فرهنگی ـ تربیتی، برگزاری اردوها و مراسمات و...)

۳. آموزشهای لازم به دانش‌پژوهان در برخورد با خانواده (تاکید بر محبت و احسان، داشتن قدرت مشاوره برای حل مشکلات اطرافیان و...).

 

اصل پانزدهم: ایجاد و حفظ روحیه حق‌طلبی، نقّادی و نقدپذیری

از ویژگیهای عالم دینی حرّیت و آزادمنشی فکری و جسارت لازم در نقد اندیشه‌ها و افکار در عین داشتن سعه صدر کافی برای پذیرش انتقاد می‌باشد لذا مسئولان و مربیان باید زمینه‌ لازم برای دادن آگاهیها و معیارهای مورد نیاز را فراهم نمایند.

ـ راهکارها:

۱. برگزاری کلاسهای روش و آداب نقد

۲. دعوت اساتید با دیدگاههای متفاوت در زمینه‌های مختلف (خصوصاً به شکل میزگرد و مناظره)

۳. شرکت در کنفرانسها و میزگردهای مختلف (با هماهنگی مرکز)

۴. ورود در اتاق گفتگو (چت) با هماهنگی مرکز

۵. نقادی و تضارب آراء به صورت جمعی پس از دیدارها، سخنرانیها، کنفرانسها و میزگردها یا مطالعه کتاب و مقاله‌ای خاص (البته برای اینکه بحثها و مناظرات از دایره تعادل خارج نشود و دچار آسیبهای احتمالی و شتابزدگی در داوری نگردد یکی از اساتید محوریت جلسه را به عهده گیرد.)

۶. تشویق طلابی که بر اساس معیارها و بطور روشمند نقد می‌کنند.

 

اصل شانزدهم: واکسینه‌سازی دانش‌پژوهان

رویکرد پرورشی باید به سمتی باشد که متربّی را به سوی اخلاق دنیاستیز سوق دهد نه اخلاق دنیا گریز و انزوا (که اخلاقی بودن شخص تا وقتی است که دستش از مظاهر دنیوی کوتاه است) لذا برای تحقق اخلاق و تربیت دنیاستیز باید طلاب در برابر گرفتاریها و موانع اجتماعی و آفتهای مختلف اقتصادی (فقر یا غناء) اجتماعی (تحقیرها، ملامتها، تعریفها و شهرتها) واکسینه شوند و نیز در برابر خطراتی چون قدرت، ثروت، شهرت و شهوت و... مسلّح گردند و از قبل بنیهٔ دفاعی داشته باشند.

 

اصل هفدهم: القاء روحیه فداکاری و شهادت‌طلبی

بدون تردید ابلاغ صحیح و صریح دین الهی و به ویژه اجرا و تحقّق آن با منافع بسیاری از زورمداران و یا زرمندان و دست‌کم با تلقّی کج‌فکران و کج‌اندیشان در تقابل خواهد بود و این تقابل گاه تا مرز درگیری و جنگ پیش می‌رود. لذا بایسته است کسانی که حاملان و مبلّغان رسالت الهی و وارثان انبیاء و اولیاء حق می‌باشند آمادگی هرگونه فداکاری و از خودگذشتگی را در این امر داشته باشند و روحیه شهادت‌طلبی را به تأسی از اولیاء الهی و سلف صالح خویش در خود تقویت نمایند.

ـ راهکارها:

۱. غنی‌سازی کتابخانه از کتابهای زندگینامه و سیره شهدا و وصایای آنها (خصوصاً عالمان شهید و فرماندهان برجسته) و توصیه و تشویق به مطالعه آنها

۲. دعوت از رزمندگان و ایثارگران صاحب نفس

۳. پخش فیلمهای قوی مرتبط با دفاع مقدس

۴. گرامی‌داشت مناسبتهای دفاع مقدس و برگزاری یادمانها و یا نمایشگاههای به این منظور

۵. حداقل یک سفر بازدید از جبهه‌ها (به همراه خانواده‌ها)

۶. زیارت قبور شهدا.

 

اصل هجدهم: استفاده از فرصتها خصوصاً دوران جوانی

تذکر مدام به ارزش عمر و استفاده از فرصتها به ویژه فرصت طلایی دوران جوانی از ضروری‌ترین امور است. طلبه، باید حرص زیادی برای استفاده از عمرش داشته باشد. (قال رسول الله (ص): کن علی عمرک اشحّ منک علی درهمک و دینارک.)

ـ راهکارها:

۱. موعظه و استفاده از آیات و روایات 

۲. یادآوری سیره سلف صالح‌ و ذکر خاطرات و بیان شدت تلاش و مراقبت آنها در استفاده از فرصتها

۳. برگزاری کلاسهای روش برنامه‌ریزی، تکنیکهای مطالعه، مدیریتِ زمان...

۴. تذکر به رعایت اصل اهم و مهم در استفاده از وقت و سرمایه‌گذاری عمر

۵. برنامه‌ریزی مرکز باید به گونه‌ای باشد که وقت طلاب کمتر به هدر رود و به اصطلاح وقت پرت نداشته باشند.

۶. توصیه به مشاوره و زمینه‌سازی آن برای کمک به طلاب در برنامه‌ریزی.

 

اصل نوزدهم: توازن و اعتدال

از مهمترین ارکان و اصول تربیت اصل توازن و اعتدال و دروی از افراط و تفریط می‌باشد. انسان کامل انسانی است که همهٔ استعدادها و ویژگیهای فطری او هماهنگ با هم و به تناسب، رشد کرده باشد و توجّه به یک بُعد او را از پرورش و پویایی ابعاد دیگر غافل نکرده باشد. بسیاری از آفتها و نارسائیهای اخلاقی و یا اجتماعی به ویژه برای عالمان دینی که از گروههای مرجع اجتماعی هستند و نقش هدایت و رهبری را به عهده دارند، ناشی از همین افراط و تفریط و عدم تعادل در تربیت استعدادها می‌باشد.

گاه توجه افراطی به بُعد علمی و شدّت تلاش در این زمینه شخص را از درک مسائل اجتماعی و حضور به موقع و مؤثر در ضرورتها و اولویتهای آن باز می‌دارد و یا بالعکس توغّل در امور اجتماعی مانع از رشد و کمال علمی او می‌گردد. گاه ورود به سلک اخلاق و عرفان او را از سیاست و مسائل مربوط به آن دور می‌کند و تا حاشیهٔ انزوا و گوشه‌نشینی می‌کشاند و گاه آنچنان سیاست‌زده می‌شود که رعایت اخلاقیات و تقوی در زندگی او کمرنگ می‌گردد.

لذا ضروری است مسئولان و مربیان آنچنان برنامه‌ریزی و نظارت و پیگیری داشته باشند که ابعاد و استعدادهای مختلف متربّی را به طور متعادل و هماهنگ رشد دهند و کاملاً مراقب افراط و تفریط و حتی زمینه‌های آن که خود مقدمه و آغاز زاویه انحراف است باشند.

ـ راهکارها:

۱. در کلاسهای اخلاق الگوی انسان کامل و جامع اسلام معرفی و تبیین گردد (سیره معصومین و اولیاء الهی در همهٔ ابعاد)

۲. سیره علمی و عملی الگوهای نزدیک که از جامعیت نسبی برخوردار بوده یا هستند (مانند امام راحل (ره)، شهید مطهری، شهید صدر، مقام معظم رهبری و...) تبیین و افکار و اندیشه‌ها و آثار آنها بازکاوی گردد.

۳. حتی‌الامکان اساتید دروس مختلف از اینگونه افراد انتخاب گردند تا الگوهای عینی به دانش‌پژوهان ارائه گردد.

۴. مواد و برنامه‌های آموزشی، تربیتی، مهارتی به گونه‌ای جامع تنظیم گردند که ناظر به رشد و پویایی همه ابعاد باشند.

۵. (به عنوان مثال اگر در برنامه، وجود کلاس اخلاق و موعظه را ضروری می‌بینیم، کلاس تحلیل سیاسی و یا کلاسهای مربوط به تربیت خانواده و تعامل در آن را نیز به تناسب قرار دهیم تا غیرمستقیم اهمیت توجه داشتن به همه شئون را گوشزد کرده باشیم).

 

اصل بیستم: توجه به محوریت ولایت (اخلاق ولی محور)

با توجه به اینکه ولایت معصوم همان ولایت الهی و جریان ربوبیت حق در عوالم می‌باشد (ولایتنا ولایهٔ الله التی لم یبعث الله نبیاً قطّ إلّا بها) بر اساس معارف اهل بیت (ع) تفسیر نظری خلقت و بسط وجود از طرفی و تبیین سیر عملی و قرب موجودات به سوی حق تعالی از طرف دیگر باید به گونه‌ای باشد که جایگاه محوری ولایت در آن مورد غفلت قرار نگیرد.

بر این اساس نظام اخلاقی اسلام و سلوک عملی انسان در مسیر توحید و بندگی نظامی ولی‌محور است و تنها با دستگیری و شفاعت معصوم که باب الله و صراط مستقیم الهی است می‌توان از ظلمات شرک و آلودگیها خارج شده به نور قرب حق نائل گشت.

آنچه در جریان تربیت به عنوان نقطه ثقل محسوب می‌گردد زمینه‌سازی در متربّی برای افاضهٔ نور و جریان تطهیر و شفاعت از طرف ولی خدا باذن الله می‌باشد و این زمینه‌سازی نیز در «تسلیم عارفانه» خلاصه می‌گردد (و لا یطهّر الله قلبَ عبد حتّی یسلّم لنا و یکون سلماً لنا...).

به هر مقدار مترّبی از روی بصیرت و معرفت به خضوع و تسلیم در مقابل ولی خدا برسد و میل و ارادهٔ خود را فانی در میل و ارادهٔ او گرداند و تمام شئونِ ظاهری و باطنی و روابط و مناسبات خود را بر اساس خواست و مشیت او که مشیهٔ الله است تنظیم نماید، به رشد و بلوغ و قرب رسیده است لذا تمامی همّ و سعی مربّیان و مسئولان باید در پیدایی این زمینه در متربّی مبذول گردد.

ـ راهکارها:

۱. تذکر و معرفت‌بخشی به اینکه تمامی هویت و شأن حوزویان در سربازی ولی خدا و خدمت در تحقق اهداف او خلاصه می‌گردد.

۲. تعمیق معرفت به مقامات اولیاء‌ الهی (خصوصاً حضرت ولی عصر (ع) (تشکیل جلسات عمیق معارفی و بررسی متونی مثل زیارت جامعه، کتاب الحجه الکافی، بصائر الدرجات و...)

۳. برقراری جلسات دعا و توسل به ویژه در مناسبتهای خاص (در مرکز و یا در صورت تمایل منازل طلّاب)

۴. فضاسازی مناسب مرکز خصوصاً در مناسبتهای خاص و توصیه به همین امر در منازل طلّاب


 

به اشتراک بگذارید :