یکی از امتیازات مهمّ دین اسلام بر سایر ادیان الاهی، خاتم و کامل بودن آن است. بنابراین، مجموعة تعالیم و برنامههای لازمِ زندگی سعادتمندانه را میتوان از اسلام انتظار داشت. البته، تعالیم اسلامی بهنحو کامل برای همة عرصههای زندگی تاکنون کشف و اجرا نشده است؛ امّا از منابع اسلامی، تعالیم لازم وکامل و برنامة جامع سعادتمندانة زندگی را برای عرصههای گوناگون زندگی بشری از جمله عرصة اقتصادی (در حوزههای تولید، توزیع و مصرف) میتوان استنباط و استخراج کرد.
مخصوصا با توجه به بروز بحران های سنگین در نظام اقتصادی متعارف و عدم دستیابی به اهداف پیش بینی شده که همان رفع فقر از جهان بوده است و بروز اختلافات طبقاتی شدید و مشکلات دیگر، توجه ها به نظام اقتصادی اسلام و نسخه ای که دین در این زمینه ارائه می دهد بیشتر شده است تا جایی که در بحران اخیر بانکی، «وال استریت ژورنال» در همان سالهای اولیه طرح بانکداری اسلامی در سر مقاله خود نوشت: بحران بانکی امریکا با گرایش به سیستم بانکی اسلامی قابل حل است.» (روزنامه کیهان مورخ 23/2/1370)
و در این سالها مقام معظم رهبری(دام ظله العالی) هم تاکیدات بسیاری در زمینه کشف و طراحی نظام های مبتنی بر آموزه های اسلام داشته اند که مساله اقتصادی از اهم آن می باشد.
یکی از مهمترین اجزاء نظام اقتصادی، نهاد پولی آن است که موتور محرکه هر اقتصاد شناخته می شود (موسویان، سید عباس، عقود با بازدهی ثابت، عامل اصلی مشکلات بانکداری بدون ربا) نهاد پولی مناسب هم کارایی یک نظام اقتصادی را تضمین می کند و هم عاملی است که جهت های اقتصادی به وسیله آن تعیین و کنترل می شود. و برای رسیدن به نظام مطلوب اقتصادی اسلام یکی از بهترین و مهمترین ابزار ها می تواند باشد.
از طرف دیگر استخراج نظام های اسلامی تنها با روش اجتهادی فقه فردی قابل تحصیل نیست و باید با روش فقه نظام به استخراج و طراحی این نهاد پرداخت.
با توجه به آنچه بیان شد، هدف این پژوهش، استنباط و استخراج نهاد پولی نظام اقتصادی اسلام (با تعابیر رایج بانک مطلوب اسلامی) است به گونه ای که قابلیت اجرا را به عنوان نمونه کوچک در چند شعبه بانک دارا باشد تا با نشان دادن توانمندی های خود الگویی برای دیگر نهادها باشد. البته ذکر این نکته ضروری است که بانکداری دارای سه عرصه است که باید هر کدام از آن عرصه ها مورد دقت قرار بگیرد: اول: روابط بین بانک و مردم، دوم: روابط بین بانکها، سوم: رابطه بین بانکها و بانک مرکزی که ما در این مرحله، به رابطه مطلوب در قسمت اول می پردازیم و بحث در باره عرصه های دیگر را باید به پژوهش های دیگر سپرد.
همچنین مساله پول و مشکلات مربوط به آن در این مقاله بحث نشده است و شیوه فعلی به صورت مفروض در نظر گرفته شده است؛ اگر چه جای بحث جدی دارد.
با توجه به مقدمه بالا، با یک پرسش اساسی مواجه خواهیم بود که عبارت است از: آیا میتوان الگویی برای بانکداری مطلوب براساس مبانی اسلامی و با روش فقه نظام کشف و طراحی نمود؟
گرچه پاسخ چنین پرسشی استکشافی است؛ یعنی باید با مراجعه به مبانی اسلامی و نیز بررسی شرایط موجود شرکتهای دانشبنیان پاسخ پرسش ارایه شود، ولی شاید بتوان پاسخ اولیه این پرسش را به عنوان فرضیه این تحقیق چنین بیان نمود: براساس مبانی اسلامی و با روش فقه نظام میتوان به الگوی مطلوبی دستیافت و آن را در چند شعبه عملیاتی نمود تا به عنوان یک الگوی مطلوب اجرایی برای سایر بانک ها قرار گیرد.
برای پاسخ به پرسش اساسی و پیگیری فرضیه ارایه شده باید چند پرسش زیر پاسخ داده شود:
تفاوت روش فقه نظام و فقه فردی و تاثیر گذاری روش فقه نظام در رفع مشکل بانکداری چگونه است؟
تلقی صحیح از نظام اقتصادی اسلام چیست؟
ویژگی های یک بانک مطلوب از منظر اقتصاد اسلامی کدام است؟
نسبت بانکداری بدون ربا موجود با ویژگی های مطلوب چیست؟(تبیین وضعیت موجود)
مدل مطلوب بانکداری بر اساس اصول پیش گفته کدام است؟
آیا مدل ارائه شده می تواند اصول پیش گفته و همچنین کارآمدی لازم بانکی را دارا باشد؟
متناسب با پرسش اساسی، فرضیه تحقیق و سایر پرسشهای مطرح شده مطالب این تحقیق در پنج فصل با گفتارهای ذیل آنها به صورت زیر دنبال میشود:
فصل اول: کلیات
فصل دوم: اصول بانک داری اسلامی
فصل سوم: بررسی وضعیت موجود صنعت بانکداری در ایران بر اساس اصول پیش گفته
فصل چهارم: مدل مطلوب بانکداری اسلامی بر اساس اصول پیش گفته
فصل پنجم: جمع بندی و ارزیابی و پیشنهادات